قدس آنلاین- زمانی میگفتند سینمای ایران متأثر از سینمای هند است و برخی بر این باورند که سینمای ایران از همان ابتدا هندی – ایرانی بوده است. برای همین قبل از انقلاب به هر ترفندی بود کارگردان سکانسهایی را به رقص و آواز اختصاص میداد تا گیشهاش را تأمین کند. البته در کنار این ساز و آواز و رقص چند سکانس بزن و بزن و تعقیب و گریز هم میگذاشت و گونه هندی – ایرانی را کامل کند اما واقعیت این است که سینمای هند ویژگیهایی دارد که مختص خودش است و هرکسی در هر کجای دنیا آن را ببیند، متوجه میشود که این فیلم یا سریال در بالیوود تولید شده است اما سینمای ایران قبل از پیروزی انقلاباش شله قلمکار و درهمی بود که هیچ هویتی نداشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه شصت سینمای ایران به سمت هویتی مستقل حرکت کرد و دیکر هیچ چیز آن شبیه فیلمهای هندی نبود و امضای تولید ایران را میتوانستی در آن ببینی.
ماشینی تصادفی زیر دست تعمیرکاری ناشی
از نیمه دوم دهه هفتاد فیلمسازی ایران به سمتی رفت که دیگر نه هندی بود و نه ایرانی. بیشتر فیلمهای ایرانی مانند ماشین تصادفی بودند که دست تعمیرکاری ناشی افتاده و او برای هر بخش آن از وسیلههایی استفاده کرده است که مناسب این ماشین نیستند. چله تکهای که بخش زیادی از آن را عشقهای مثلثی شکل میداد و گاهی به مربع عشقی هم میرسید. این چهل تکه در نیمه اول دهه هشتاد بیشتر خود را نشان داد. اواخر دهه هشتاد هم که با پدیدهای به نام سریالهای ترکی رو به رو شدیم و الان در سریالها و فیلمها میتوان رد پای ترکیه و محصولات ایرانی – ترکی را دید. عشقهای مثلثی، خیانتهای پنهان و آشکار و ...
این مقدمه را نوشتم تا برسم به سریال «شهرزاد» که در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود و مخاطبان زیادی هم دارد؛ کسانی که هر هفته پول میدهند و این سریال را میخرند و تماشا میکنند. سریالی که استقبال مردم با عث شد تا سری دوم آن ساخته شود. شهرزادی که مجموعهای از بهترین بازیگران را ردیف کرده است و کارگردانی سکان آن را به دست دارد که آثاری مانند مدار صفر درجه، شب دهم، در مسیر زاینده و ... را برای تلویزیون ساخته است و سابقهای طولانی در تئاتر دارد. حسن فتحی برای هنرهای نمایشی و تصویری وزنهای است که حضور او را در تلویزیون و تئاتر نمیتوان نادیده گرفت.
«شهرزاد» خوب شروع شد، سری اول این سریال مثل آبی بود در برهوت تلویزیون که هیچ سریال دیدنی نداشت. سری اول شسته و رفته بود. داستانی تاریخی که در فضایی عاشقانه روایت میشد. عشقی مثلثی که بیننده را اذیت نمیکرد و به او حس تماشای سریالهای ترکی را القا نمیکرد. «فتحی» فضایی بکر را مقابل چشم مخاطب به تصویر میکشید، فضایی که در آن همه چیز تازه بود؛ از طراحی صحنه و لباس بگیر تا گریم و موسیقی و آواز و صدای منحصر بهفرد «چاووشی» در تیتراژها و گاهی اواسط داستان. همه چیز در جای خود بود. کینه، عشق، نفرت، کشتن و تلاش برای زنده ماندن. همه چیز در هم تنیده میشد و بیننده لذت تماشای یک سریال خوب را احساس میکرد.
کفگیری که به ته دیگ خورد!
حسن فتحی کارگردان هوشمندی است. سریالهایی مانند «شب دهم» و «مدار صفر درجه» نشان دادند که او هم مخاطب را میشناسد، هم درام را و هم آنقدر تعهد دارد که به بینندهاش کم فروشی نکند اما واقعیت این است وقتی سری دوم شهرزاد را تماشا میکنی با این پرسش روبه رو میشوی که چرا او زیر بار ساخت سری دوم این سریال رفت؟ وقتی چیز تازهای برای گفتن ندارد و دیگر نمیتواند بیننده را نه شگفت زده و متأثر کند و نه حس خوبی از داستانی عاشقانه را به او منتقل کند.
انگار سری دوم شهرزاد اثری هندی – ایرانی – ترکی است. عشقهایی که دیگر جذابیتی ندارند و بوی کهنگی میدهند. حالا دیگر دعوای قباد و فرهاد بر سر شهرزاد خسته کننده شده و دلدادگی اصغری به خواهر فرهاد جوری لوس شده است که حال بیننده را بد میکند. عشق سادیسمی شاپور تیموری(رضا کیانیان) به همسرش (آتنه فقیه نصیری) نچسب و وصله پینه کردن داستان است و عاشقیت قدیمی هاشم و بلقیس مثل تهدیگی است که ته قابلمه چسبیده و کسی پیله کرده است که آن را به زور بکند.
از همه نچسبتر و بی فایدهتر ماجرای نصرت و قباد و رابطه دور یا نزدیک به ذهن پدر و پسری این دو است. ایده خوبی که در سری اول خوب بروز کرد اما در سری دوم شهرزاد نتوانست جاگیری خوبی داشته باشد. رابطه نصرت و شربت هم از آن رابطههایی است که برای پر کردن چالههای داستان در نظر گرفته شده اما آنقدر بد طرح شده که آزاردهنده است.
از این عشقهای مکرر که بگذریم رابطه اکرم(گلاره عباسی) با قباد اما خوب از کار درآمده است. کلفتی که برای تغییر جایگاه خانوادگی خود دست به هر کاری میزند و پستیهای روح خود را به خوبی به نمایش میگذارد. پستیهایی که زاییده شرایط دشواری است که اکرم و خانوادهاش از سر میگذرانند.
عشق همایون (امیرحسین فتحی) به شیرین هم از آن اتفاقهای بکر و تازه سری دوم سریال شهرزاد است که میتواند به این اثر کمی جان تازه بدهد.
تجربه نشان داده که سریالهای ایرانی بهتر است در همان سری اول به پایان برسند و ادامه پیدا نکنند اما حسن فتحی با همه ذکاوتی که دارد ساخت سری دوم شهرزاد را شروع کرد و آن را به سامان رساند و شنیدهها حاکی است که ساخت سری سوم آن نیز طراحی شده است. حال باید منتظر ماند و دید که فتحی با آن همه اعتبار شهرزاد را چگونه به سرانجام میرساند.
نظر شما